برای تو

مامان جان

سلام مادر جان، همه تو رو یادشون رفته عزیزم، اما من نه هنوزم تو رو یادم نرفته، قربون دستای کوچولوت برم که نشد تو دستام بگیرم، قرار بود با هم این ماه رمضون همراه باشیم، قرار بود سر سفره افطار با بابایی بشینیم و اون افطار کنه و ما کنارش باشیم اما نشد، نمیدونم چرا نشد اما نشد، مامانی عزیزم، این روزا خیلی خرابم، از هر کی میرسم میپرسم که تو منو میبینی، تو هم مثل من دلتنگ میشی، میگن تو هم ما رو میبینی، پس برام دعا کن مادرم برام دعا کن که این روزا هم بگذره باشه مامان جان برام خیلی دعا کن
22 تير 1392

ای کاش

ای کاش آدما جایی به اسم حفظ خاطرات نداشتن، ای کاش هر چیزی وقتی اتفاق میافتاد بعدش تموم میشد و هیچ جایی از مغز آدم ثبت نمیشد، ای کاش آدمیزاد اصلا تو مغزش جایی واسه حفظ خاطرات نداشت، حداقلش هر روز صبح که بیدار میشد نه خاطره خوش یادش بود و نه بد، الان 4 تا شنبه اومده و رفته و من از شنبه ها متنفرم، نه اینکه شنبه گناهی داشته باشه نه، آخه اتفاق بد من تو شنبه بود، ای کاش آدما چیزی به اسم قلب نداشتن، نه مثل الان که دارن اما انگار ندارن اینجوری اونایی که قلب داشتن بیخودی غصه اونایی که قلب نداشتن رو نمیخوردن، ای کاش آدما چشم نداشتن یا نه اصلا چشم داشتن اما اشک نداشتن تا هی جلو کس و ناکس چشمشون نباره، گریه نکنن تا کسا ناراحت بشن و نا کسا خوشحال، ای کاش...
8 تير 1392

حکایت

خدایا میگویند که چشم حکایت های زیادی دارد، چشمی که غمگین است میبارد، چشمی که شاد است میخندد، میگویند چشم آینه دل است، دل مأمن زخم، ماهیت زخم درد و ماهیت درد رنج، رنج صبر میاورد و تو خود صبری، پس از تو کمک می طلبم برای همه، برای تمام دوستان منتظرم، برای تمام کسانی که از دست دادند عزیز ترینشان را، برای تمام کسانی که شوق را تجربه کردند و نیمه راه از شوق افتادند، برای تمام کسانیکه در انتظار گرفتن دستان کوچک امیدشان بودند و امیدشان نا امید شد، صبر میطلبم از تو، از تو که صبور ترینی برای تمام کسانی که روزها و شب ها را میشمارند به امید روز موعود، تمام کسانی که چشمشان به دست طبیبان است و قلبشان بسته به امید تو، صبر میطلبم برای تمام کسانی که درد دارند...
2 تير 1392
1
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به برای تو می باشد